ksg88

ksg88

ksg88

ksg88

ازدواج

به نام خدا


از اونجایی که چند وقتیه که بچه های کلاس داره یواش یواش دستشون از این دنیا ( دنیا ی پر هیجان مجردی) کوتاه میشه، منم عرصه رو باز دیدم و با خودم گفتم که حیفه از این مقوله پر مخاطب بگذرم. پس به این نتیجه رسیدم که یه تکونی بدم و یه حالی از این متاهلین کلاس بگیرم!

آخه یکی نیست بگه نونت کم بود؟! آبت کم بود؟! ازدواج کردنت دیگه چی بود؟!


از اون جایی که خانوما مقدم ترند و سن و سالی ازشون گذشته اول می ریم سراغ آقایون

!

آخه من به تو چی بگم؟ تو که ازدواج کردی که هیچ، اما تویی که داری دستی دستی خودت رو میندازی تو چاه! به هوش باش که این ره که تو میروی به ترکستان است. آخه عزیز دلم مجردی چه بدی داره که داری ولش میکنی؟ بَده افسارت دست خودته؟! کسی بهت دستور نمیده؟! کسی بهت نمیگه دیشب کجا بودی؟! کسی بهت نمیگه با دوستات تنهایی بیرون نرو؟! کسی بهت نمیگه سر راه که داری میای فلان چیزا رو بخر؟! کسی بهت نمیگه همسایمون یخچال ساید بای ساید خریده، ماهم باید بخریم؟! کسی بهت نمیگه لندهور پاشو برو سر کار؟! کسی بهت نمیگه امروز وقت آرایشگاه دارم دویست تومن پول میخوام؟! کسی بهت نمیگه این شماره ی نا آشنای تو گوشیت مال کیه؟! و هزار تا کسی بهت نمیگه دیگه.

یاد مجردی رو کن که با رفقا تا اذون صبح، بگو و بخند و تفریح و فوتبال و هزار و یک کار دیگه می کردین! خوابیدن تا لنگ ظهر رو بگو! هر هفته جمعه ها بساط کوه و دشت به پا بود. هر چی پول داشتی رو دو دستی تقدیم زنت نمیکردی که تازه بعدش هزار تا منت بشنوی! یاد جوجه کباب دم ظهر بابا امان رو کن که با چه لذتی کنار بروبچ میزدی به بدن. یاد مشعل علم و دانش رو کن که تا صبح مینشستی پاش و با بچه ها از خرید تازه بارسلونا میگفتی! هنوز دیر نشده. برو آلبوم عکسای تو گوشیت رو نگاه کن تا دنیای خوش و خرم جوونی و مجردی یادت بیاد. حالا که داماد شدی، پس هی آه بکش و بگو جوونی کجایی که یادت بخیر...

 

اما حالا نوبت میرسه به خانمای محترم

 

البته شما که باید اول و آخرش ازدواج کنین چون اگه یه کم از سن ازدواجتون بگذره دیگه حرف و حدیث مردم شروع میشه، در جریان هستین که... دختر فلانی هنوز عروس نشده! فکر کنم یه عیبی داره که کسی نمیاد بگیردش. داره کم کم بوی ترشی می گیره... و خیلی دیگه از این حرفا. پس من زیاد نصیحتتون نمی کنم، اما همین قدر داشته باشین که در دوران متاهلی باید قید درس و کار رو بزنین. به فرض حتی اگه شوهر گرامی هم به شما، بعد از کلی التماس اجازه کار کردن رو بده، بعد از یکی دو سال که فشار روانی و کارای تو خونه، مثل نگهداری بچه و غذای همیشه آماده ی آقای خونه و لباسای همیشه تمیزشون و غر زدن های تموم نشدنی ایشون، شما رو خود به خود وادار میکنه که دست از کار بکشید. حالا بی خوابی نصف شب به خاطر گریه بچه یا احیانا بچه ها بماند. تازه اگه خیلی خوش شانس باشین و یه شوهر روشن فکر گیرتون بیاد، باید همیشه مواظبش باشین که یه وقت این روشن فکریش کار دستتون نده و به خودتون بیاین، ببینین چهارتا هوو براتون دست و پا کرده. در ضمن در دوران متاهلی دیگه از اون خرید رفتنای هفتگی با بچه ها و پول خرج کردن اوورت از جیب بابایی خبری نیست، برای ریال ریالش باید جواب پس بدین. وای به حالتون اگه هزار تومن گرون خریده باشین، تا قیام و قیامت این هزار تومن توی سرتون می خوره. در ضمن اینجا خونه بابا نیست که تا تقی به توقی خورد فوری قهر کنین و یکی بیاد نازتون رو بکشه. حالا دیگه نوبت شماست که برین آلبوم رو بردارین و با صدای بلند بگین: هی... یادش بخیر وقتی که دختر بودم...

  

ازدواج دانشجویی

همان‌طور که می‌دانید ازدواج بر سه قسم است: ازدواج موقت، ازدواج دائم و ازدواج دانشجویی!!
در این نوشتار می‌خواهیم  راه‌های یک ازدواج موفق دانشجویی را مورد بررسی قرار دهیم.

ازدواج دانشجویی از سه کلمه‌ی ازدواج + دانشجو + یی تشکیل شده است!!

در لغت‌نامه این کلمات این گونه تفسیر شده است:
ازدواج= ۲ تا شدن، قاطی مرغ‌ها رفتن، از دست رفتن! از پا افتادن! کاری است خوب که من آن را خیلی دوست می‌دارم!

دانشجو= نام چیزی است که این روز ها همه هستند! ، بلاتشبیه به تلفن همراه که همه دارند. انسان علاف از نوع با کلاسش  را گویند!!

یی= چنین کلمه ای هنوز کشف نشده است ! 

اولین و آسان‌ترین راه برای ازدواج دانشجویی مایه‌دار بودن است. اگر خودتان مایه‌دار نیستید لااقل سعی کنید پدرتان مایه‌دار باشد . اصولا اگر مایه دارید دیگر لازم نیست ادامه این مطلب را بخوانید . پاشید برید ازدواج دانشجووییتوونو بکنید! در این موارد بهتر است اول مزدوج شده و سپس دانشجوو شوید تا مدرکی که می خواهید بگیرید (بخرید!) مطابق میل دوشیزه عروس خانم باشد !!

اگر هم مایه دار نیستید خب چه کارتون کنم بشینید صبح تا شب درس بخونید تا کنکور قبول شده و نمونه  یک انسان موفق شوید تا به شما هم  بگویند چه پیامی برای هم سن و سال های خودت  داری!!؟

برای توفیق در امر ازدواج دانشجویی بهتر است سعی کنید در دانشگاه آزاد قبول شوید  تا وقت بیشتری برای انجام این کار های فوق برنامه !! و غیر درسی داشته باشید !!

قبولی در دانشگاه شریف  به هیچ عنوان توصیه نمی شود !قبولی در این دانشگاه به هر انگیزه ای غیر از درس شما را به یک جوان ناکام تبدیل خواهد نمود!

بله همکارانم به من اشاره می کنند لحظاتی قبل  کلنگ احداث شش تا دانشگاه آزاد دیگر به زمین زده شد تا شما جوانان عزیز راحت تر ازدواج دانشجویی نموده و مدارج علمی را ترقی نمایید!! (تو همین فاصله شد دوازده تا !!)

سعی کنید در انتخاب رشته به رشته هایی علاقمند باشید که بیشتر ظرفیت آن را جنس مخالفتان تشکیل می دهند!(مثلا” نسبت ۵۹ به یک از ضریب اطمینان بالایی برخوردار است!!) در غیر این صورت نگران نباشید  انواع و اقسام انجمن ها ی علمی و کانون هاو تشکل هاو هلال احمر و گروه سرود ! و … شما را به سر منزل مقصودتان می رساند!
اگر دخترید سعی کنید جزوه های درسی تان را خوش خط و خوانا بنویسید ! اگر هم پسرید که اصلا” لازم نیست جزوه بنویسید ! چون همان طور که می دانید خوبیت ندارد یک دختر از یک پسر جزوه بگیرد !! مردم چی می گن؟ مثل خواستگاری دختر از پسر که عرف نیست !!

نکته مهم : خدا پدر و مادر گوتنبرگ را قرین رحمت نماید!!

اصلا”از ایجاد آشنایی نترسید و  همیشه سعی کنید برای شروع  آشنایی دنبال یک بهانه خوب باشید. خجالت نکشید ، برید جلو و با شهامت حرفتون رو بزنید.

پسر:سلام خانم ! ببخشید می شه با من از دواج کنید!
بووووووووووووووومب!!
کات آقا ! کات ! پسره ی اوشکول من گفتم ایجاد آشنایی! نگفتم زرت بری بگی ازدواج که!!
خب می گفتیم…
بلوتوث خود را همیشه در محیط کلاس روشن بگذارید!

سر جلسه امتحان از هرگونه کمک  فکری به غیر هم جنسان خود دریغ نکنید ! البته به شرطی که نیتتان خیر باشد در غیر این صورت بنده هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرم.
فراموش نکنید نشستن در راهرو های دانشگاه  آن هم به سبک سنتی ، به شما انگیزه های زیادی برای ازدواج های!! دانشجویی خواهد داد !

به هر حال  اگر از آن دسته از دانشجو هایی هستید که ازدواج دانشجویی کرده اید ، بهتون تسلیت می گم !  اگر هم هنووز مجردید برید ازدواج دانشجویی کنید دیر می شه ها !!



برگرفته از وبسایت طنز ایران

 »تقلب:
یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو که با توجه به درجه درایت و تیزی استاد ومراقبان می تواند نوع هلویش از هسته دار وخاردار تا آب هلوباطعم موزوعشق وحال متغیر باشد.بیراهه ای که اتفاقا آخرش به هدف ختم می شود.یک نوع وسیله درس پاس کن نا مشروع.
 »شب امتحان:
شب ملخ.شب ظلمانی یلدا.شب سوانح وسوختگی نا کجا آباد دانشجو.شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند.در این شب انسان تمام مصائب تاریخ بشر را به صورت کنسانتره نوش جان می کند.یک نوع زلزله در میان ایام سال.شب چشمهای پف کرده ودهان های کف کرده.شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو.

 »جزوه:

یک جور کاتالیزور که در صورت همکاری ابروبادومه وخورشیدواینا دانشجورا به سمت پاس شدن درس هل می دهد.تمام همه علم بشری.چکیده دانش تاریخ مصرف گذشته استاد.وسیله ای که معمولا دانشجو با آن سر کار گذاشته می شود.تنها شاهد ماجرای سوخاری شدن دانشجو در شب امتحان.قوت قلبی که عاقبت آفت قلب می شود.


»مراقب:

موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم وگوش و باقی حواس را هم دارد. سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند.گالری ضدحال.موجودی که روی سینه اش نوشته شده:من مراقبم،شما چطور؟ یک نوع تله موش زنده.

»روزامتحان:

روزی که درآن خورشید طلوع نمی کند.زمانی برای جفتک زدن اسب ها،لحظه ای که درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.روز شغال.روزی که درآن نگاه ها عمیق می شوند.روزلبخندهای استراتژیک.روزی که در آن دوست ودشمن با هم ودر کنار هم به قربانگاه می روند.
» نمره:
تبلور میزان دانش،مهارت ودودره بازی دانشجو،بهانه ای همیشگی برای اعتراض.وسیله ای که استادبا آن چه ها که نمی کند!
 

»سؤال:
یک نوع شعورسنج استاد ودانشجو.کلمات نفرت انگیزی که به نوبت وتک تک مثل نیزه درچشم دانشجوفرو میروندولحظه به لحظه او را به عمق نادانی اش واقف تر می کنند.لورفتن آنها به حماسه سازی دانشجویان منتهی میشود.انواع مختلف آن از تشریحی سیانوری تاتستی گوگوری مگوری متغیراست.

»استاد:

منبع علم،ژنراتوردانش،نیروگاه انسانیت،تبلوردانایی،کوه توانایی،مایه افتخارما،بابا تو دیگه کی هستی ترین موجود عالم،خودصفا،اندوفا،دارنده انواع واقسام شفا،ضدجفا،یاری گر ضعفا،معلم الخلفا

یک سوزن به خودت یه جوال دوز به دیگران

با سلام خدمت شما دوستان و آشنایان گرامی. 

  

چندی پیش یکی از بچه های کلاس که نخواسته اسمش برده بشه به آدرس ایمیل وبلاگ یه مسیج داده بود که من از مضمونش خوشم اومد. به همین خاطر تصمیم گرفتم که تو وبلاگ بذارمش.  

 

مضمون این نامه یه انتقاد کوچولو نسبت به خودمه و از اونجایی که بنده از جنبه بسیار بالایی برخوردار می باشم( البته حمل بر خودستایی و ریا نباشه) گفتم که شما هم بخونید بد نیست.  

بالا خره از قدیم و ندیم گفتن یه سوزن به خودت یه جوال دوز به دیگران. 

 

لازم به ذکر است که جوال دوز سوزنی بزرگ (تقریبا ۵ برابر سوزن معمولی) می باشد. 

  

 

ادامه مطلب ...